شروع وبلاگشروع وبلاگ، تا این لحظه: 8 سال و 5 ماه و 19 روز سن داره

کوچولوی آرزوهام

ترس مامان

1394/10/13 1:30
227 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل صورتی من.

امروز مامانی و دوستاش دورهم جمع شدن و کلی خوش گذشت .انقدر شوخی و کردیم و ادابازی درآوریم که من دیگه روده بر بودم.یکی از دوستای مامانی گفت بچه ها بیاین بریم اینستا اسمای بچه هامونو پیدا کنیم.این پیجا همش الکیه و صرفاً جهت خنده ست.ماهم که بعد مدتها دور هم بودیم و خلاصه هرکی اسمشو نوشت و از طریق هشتگ ها اسم نی نی شو پیدا کرد!!!!! فکر می کنی اسمت چی بود مامانی؟؟؟؟؟

آزیتا.......

یعنی انقدر اسما مسخره بودن که ما دیگه داشتیم می ترکیدیم بس که خندیدیم.

خلاصه حسابی خل و چل بازی درآوردیم و من گفتم بچه ها تا من میرم مسواک بزنم مواظب آزیتا باشین.دی

بعدش که برگشتم یکی از دوستام گفت انقدر آزیتا رو زدیم که باباش رفته شکایت کنه!!!!!!!

گل من یه وخ فک نکنی مامان و دوستاش خل و چلن ها!!!!!!

خلاصه یکی دیگه از دوستای مامان گفت بچه ها بیاین بهتون بگم بچه ها تون دختر میشه یا پسر.....دیگه داد و هوار بچه ها رفت هوا و اونم یه سوزن نخ کرد و بالای رگ دست ها نگه داشت و گفت اگه دایره ای بچرخه یعنی دختر اگه مستقیم حرکت کنه یعنی پسر....خلاصه گفت این طبق قانون ابن سینا ست و از این حرفا.....

نوبت من که رسید انقدر خندیدم که دوستم هی می گفت مونس صاف وایستا انقدر دستتو تکون نده......منم هی می گفتم اگه پسزه نمیخام ها!!!!!! بقیه دوستام هم هی نخ و فوت می کردن که مثلا تعادلش بهم بریزه و خراب شه......

خلاصه آخرش تو دختر شدی......درسته من عاشق دخترم ولی البته اگه پسر بودی هم فرق نداشت و همه اینا از روی خنده و ادابازی های بچگانه بود!!!!!

نمی دونم این حرفا راسته یا خرافات ولی اون سوزن لعنتی هی گرد میچرخید و از حرکت می ایستاد و دوستم گفت این یعنی که فقط یه دونه دختر ......

آره شاید همه چیز خرافه باشه و مامانی هیچ وقت اعتقادی به اینجور چیزا نداشته و نداره ولی نمی دونم چرا ته دلم ترسید که نکنه تو هیچ وقت خواهر یا برادر نداشته باشی.....نمیخام کابوس یه دونه بودنت وحشت سالهای آینده زندگیم باشه . می دونی که چی میگم مامانی....نمیخام تو تنها باشی و جای یه همبازی از جنس خودت تو زندگیت کم باشه.....

خرافه یا واقعیت.....ترسی تو دل من جوونه زد و هزار جور فکر و خیال وحشتناک از ذهنم گذشت که امیدوارم این جوونه همین جا نابود شه و دریای وحشت من همینجا خشک شه......

و امیدوارم خدا بهترین آینده رو برامون رقم بزنه.....

پسندها (1)

نظرات (0)