شروع وبلاگشروع وبلاگ، تا این لحظه: 8 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره

کوچولوی آرزوهام

علمدار کوچک ما

1395/7/12 21:28
305 بازدید
اشتراک گذاری

محرم که میشه به پسر کوچولویی فکر میکنم که تو بغل من آروم خوابیده.....پسر کوچولویی که لباس سبز سقا تنشه و من با دیدنش تو لباس حضرت علی اصغر صدبرابر عاشقش میشم......من محرم هرسال ، آرزو میکنم روزی بیاد که امیرعباسمو ببرم مراسم شیرخوارگان علی اصغر......محرم که میشه به پسرکوچولویی فکر میکنم که سربند یا ابالفضل العباس سرش کردم و با لباس های مشکی و طبل کوچیکش تو هیئت ها پا به پای آدم بزرگا تو مراسم عزاداری امام حسین قدم بر میداره..........دلم پسر کوچولویی میخواد که دهه محرم و هرشب با باباش میره هیئت و وقتی برمیگردن خونه از خستگی تو بغل باباش خوابش برده......امیرعباس علمدار کوچک من محرم که میشه دلم هزاربرابر هواتو میکنه.....تو این شب ها خدا رو به دست عباس قسمش میدم که امیر عباسمو اجابت کنه.....

پسندها (4)

نظرات (0)