علمدار کوچک ما
محرم که میشه به پسر کوچولویی فکر میکنم که تو بغل من آروم خوابیده.....پسر کوچولویی که لباس سبز سقا تنشه و من با دیدنش تو لباس حضرت علی اصغر صدبرابر عاشقش میشم......من محرم هرسال ، آرزو میکنم روزی بیاد که امیرعباسمو ببرم مراسم شیرخوارگان علی اصغر......محرم که میشه به پسرکوچولویی فکر میکنم که سربند یا ابالفضل العباس سرش کردم و با لباس های مشکی و طبل کوچیکش تو هیئت ها پا به پای آدم بزرگا تو مراسم عزاداری امام حسین قدم بر میداره..........دلم پسر کوچولویی میخواد که دهه محرم و هرشب با باباش میره هیئت و وقتی برمیگردن خونه از خستگی تو بغل باباش خوابش برده......امیرعباس علمدار کوچک من محرم که میشه دلم هزاربرابر هواتو میکنه.....تو این شب ها خدا رو به دست عباس قسمش میدم که امیر عباسمو اجابت کنه.....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی