شروع وبلاگشروع وبلاگ، تا این لحظه: 8 سال و 5 ماه و 19 روز سن داره

کوچولوی آرزوهام

عاشق فرشته ها

1394/9/21 12:30
123 بازدید
اشتراک گذاری

خودت نیستی 

اما

این عطر عمیق نفس هایت از کجا می آید نفس من؟

از بهشت؟

خودت نیستی 

اما

هجوم این حس ....هجوم این عشق تا کجا به قلبم نفوذ کرده است ، نبض جاری در احساس من؟

تا ته دنیا؟

خودت نیستی 

اما

شاید قاصدکی از حوالی دل بی حوصله ام رد شده و

عطر نفس های تو را با خود آورده

شاید  هم یک پر از مرغی نام رسان، از هدهد خیالم،

نامه از تو برایم آورده

شاید هم نامه ای از من برای قلب کوچک و آسمانی تو آورده. 

به هرحال....هر چه باشد....هر که باشد....

قاصدک باشد یا هدهد

نمی فهمد دل بی قرار من

با عطر نفس هایت 

و یا حتی با یک نامه

آرام نمی گیرد

آرام نمی گیرد

من....

خودت را میخواهم

دست های کوچکت را میخواهم 

تا انگشت های مرا محکم بگیرد

من.....

لمس وجودت را در زندگی ام میخواهم

من ناز و اداها و لوس بازی های بچگانه ات را میخواهم

قهر کردنای دو ثانیه ای و صلح های ابدی

دلم خود خودت را میخواهد

که برایت قصه بگویم 

در اوج خواب آلودگی یک شب سرد پاییزی

دلم میخواهد هواپیما شوم

سفینه فضایی شوم 

تا تو دو لقمه غذا بخوری

دلم میخواهد تو را روی تاب بنشانم

آرام هلت دهم

وتو بگویی

تند تر....مامانی تندتر هل بده

و من هول شوم از اینکه نکند 

خدایی ناکرده از روی تاب بیفتی

کاش مثل خودم باشی

عاشق شکلات و بستنی

دلم تو را میخواهد

 که یک بستنی قیفی به دستت بدهم

روی لباست چکه کند و بگویی

مامانی.....

و من بی خیال به قیافه ی شیرینت

و لب و لوچه آویزانت بخندم وبگویم

جون مامانی....قربونت برم عیب نداره....

دلم تو را میخواهد

خود خودت را...

که روی دستانم بگذارمت و لالایی بخوانم در گوشت

دلم تو را میخواهد

که وقت و بی وقت آویزانم شوی تا باتو بازی کنم

آنوقت است که من

بی خیال ظرف های نشسته ی دیشب

بی خیال برنج دم نکشیده ی روی گاز

بی خیال لباس هایی اتو نکشیدم....

هم سن تو میشوم

چشم می گذارم و تو قایم میشوی

و داد میزنی

مامان.....بیا پیدام کن

و من با اینکه می دانم کجایی 

اما

وجب به وجب خانه را می گردم

و می گویم

کجا رفتی عشق مامان؟ کجایی شیطون بلا؟ 

و تو آرام اما با چشم هایی که انگار برای من مهره مار دارد

زل می زنی توی چشمانم و میگویی

دیدی نتونستی پیدام کنی؟

سوختی مامان. .....

من دلم تو را میخواهد

تویی که مجبورم کنی به عروسک بازی

به ماشین بازی

به گرگم به هوا بازی

دلم خود خودت را میخواهد

خود خود خودت را

دست من نیست که

عاشق بچه هام

عشقی که نه هرگز کهنه میشود

و نه هرگز به آن عادت می کنم

من عاشق در آغوش گرفتن یک انسان کوچکم

که غیر از من پناهی ندارد

و من 

تمام زندگی ام را وابسته به جریان خون رگهایش میبینم

و تمام نفس هایم را وابسته صدای آهنگینن نفس هایش

دلم میخواهد ذره ذره ی قد کشیدنش را ببینم

دلم میخواهد

با او بخندم

با او گریه کنم

پا به پای زندگی اش همراهش باشم

دستانش بفشارم و بگویم

تا مامانت هست غصه ی هیچی رو نخور

کاش بتوانم تمام زندگی اش را سبز کنم

کاش بتواند به من اعتماد کند

و همیشه  بودنش در کنارم

و بودنم در کنارش

و بودنمان در کنار هم

بزرگ ترین آرامش زندگی همه مان باشد

کاش فرزند ما....زندگی ما....عشق ما

و یا

فرزندان ما...زندگانی ما....عشق های ما

صالح باشند و سالم....

و این تنها چیزی ست که هر پدر و مادری

در مقابل زحمت های بی منت و بی وقفه شان

از آنها میخواهند

عشق کوچکم

از خدا میخواهم

بهترین فرشته هایش به من بدهد

هر چند که می دانم 

خودم نه فرشته ام

نه حتی یک آدم همه چیز تمام.

اما

عاشق انسان بودنم

عاشق عشق ورزیدن

عاشق محبت کردن به آنها که دوستشان دارم

عاشق نگران و دلواپس شدن برایشان

عاشق خوشبخت کردنشان

دست خودم نیست که 

من عاشق فرشته هام

 

 

پسندها (2)

نظرات (4)

مامان کوچولو
27 آذر 94 20:26
سلام نمیدونی چقدر خوشحال شدم وقتی نوشته هات رو خوندم و فهمیدم یکی از مــــــــادرترین دخترهای دنیایی... مثل من! خوشحالم که یکی هست که می تونه احساس منو درک کنه بدون اینکه بهم بخنده...
مامان کوچولوی آیندت
پاسخ
منم خیلی خوشحالم که دوست گلی مثل شما پیدا کردم. امیدوارم دوستای همیشه خوبی واسه هم باشیم
ثمره
30 آذر 94 20:28
دوقدم مانده به رقصیدن برف یک نفس مانده به سرما وبه یخ چشم درچشم زمستانی دگر تحفه ای یافت نکردم که کنم هدیه تان یک سبد عاطفه دارم همه تقدیم شما
(̲̅P̲̅)(̲̅E̲̅)(̲̅G̲̅)(̲̅A̲̅)(̲̅H̲̅)
1 دی 94 20:10
______________&&&____&&& ______________&&&____&&& ______________&&&____&&& ______________&&&____&&& ______________&&&____&&& &&&&&&&______&&&____&&& &&&&&&&______&&&____&&& _____&&&______&&&_____&&&&&&&&&________&&& _____&&&______&&&_____&&&&&&&&&________&&& &&&&&&&&&&&&&&&____________&&&_________&&& &&&&&&&&&&&&&&&____________&&&_________&&& _______________________________&&&________&&& ______________________________&&&&&&&&&&&&& ______________________________&&&&&&&&&&&& &&& &&&______&&&&&______&&&&&&& &&&______&&__&&_____&&&&&&& &&&&&&&&&&&&&_____ &&& __________&&&________&&& __________&&&________&&&&&&& ____&&____&&&_______&&&&&&& ____________&&& ______________&&& _______________&&&& آپ کردم خوشحال میشم بهمون سر بزنین.
مامان نسرین
1 دی 94 20:38
سلام مونس جون امیدوارم به زودی به همه این آرزوها برسی و خدای مهربون دلت رو شاد کنه از ته ته دلم برات روزهای خوبی رو آرزو میکنم. ان شاالله زود زود نی نی نازتو به آغوش بکشی الهی آمین
مامان کوچولوی آیندت
پاسخ
سلام دوست خوبم از ارزوی قشنگتون ممنونم.